هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

مادر نشدی تا ...

پسرک تا حالا هزار بار موقع جدا شدن از من دم در مهد گریه و بی تابی کرده یا بهم پناه آورده . بارها اومدم بیرون گریه کردم و پریشون شدم ولی امروز که بی صدا رفت بغل مربیش و در سکوت  فقط نگاهم کرد و گوشه های لبش اومد پایین ، بغض کرد و چشماش پر شد ، یه جوری ته دلمو لرزوند که در دم  اشکم چکید پایین . هنوزم از به یاد آوردنش داغون میشم . چه می کنی با دل من بچه ؟
عزیزکم زندگی همه اش جبره . تو رو به زور به این دنیا آوردم و به زور می خوام به هر سختی عادتت بدم که چی ؟ که مرد بشی ! و برای سختی های بیشتر و دردهای بزرگتر آبدیده بشی ! حالم بده بابا . حالم بده از این زندگی .

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 11 خرداد 1394 ساعت 23:17 http://www.download-book.ir

با عرض سلام و احترام
لذت بردن از زندگی بستگی به دیدگاه انسان از زندگی داره
حضرت علی علیه السلام میفرمایند این دنیا با سختی گره خورده. یعنی این دنیا لذت مطلق نیست. البته نه اینکه لذت نیست. لذت هست خیلی زیاد هم هست. یکی از اون لذت ها اینه که خیلی ها حاضرند تمام دار و ندارشونو بدن تا یک بچه داشته باشن ولی خدارو هزاران هزار مرتبه شکر که شما تمام عالم آن ها یعنی بچه را دارید
به زندگی جور دیگه نگاه کنید زندگی پر از شادیست پر از نشاط است پر از با خدا بودن است

mohammad دوشنبه 18 خرداد 1394 ساعت 05:24

چه دردناک - بچه در فکر آرامش و لذت بردن از کنار مادر و بهره مندی از محبت مادری و مادر در فکر سختی دادن بچه که مرد بشه

برای من به مراتب دردناک تره مجبورم که میذارم . با مرخصیم موافقت نشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد