دلم می خواست امشب بشینم بنویسم مثل قدیما مثل وقتی که کافی بود اولین کلمه رو روی کاغذ بیارم بعد گفتنی هام مثل سیل جاری می شد ولی اونقدر خسته و مریض و غمگینم که حتی نمی دونم از کجا شروع کنم و نمی دونم بعد نوشتن پشیمون میشم یا نه . ولی باید بنویسم ننوشتن هم جفایی از طرف خودم در حق خودمه . بذار این روزای لعنتی و این حال لعنتی هم ثبت بشه مگه این هم بخشی از زندگی من نیست !