هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

به تماشا سوگند

روزگار بدیست . شدیم آدمهای رد شدن و گذشتن . همه چیز برامون شده یک مسابقه که باید سریع رفت مرحله بعد ، که باید چشممون فقط به خط پایان باشه . 

یقین دارم پیامبران زمانه ما کسانی هستند که دستمونو میگیرن و دعوت می کنن به دمی ایستادن ، تماشا کردن ، در لذت لحظه ها غرق شدن .

امروز پیامبر من دکترم بود . وقتی از دردهای گزنده حضور تو در دلم نگران بودم جواب داد : کیف کن ، لذت ببر . آدم تو عمرش بیشتر از یکی دو بار که بچه دار نمیشه از همه لحظاتش لذت ببر .


به خودم اومدم مگه چند بار دیگه قراره تجربه حضور تو در دلم اتفاق بیفته ؟ چند بار دیگه قراره از حرکت این حباب کوچولو شگفت زده بشم ؟ مگه چند بار میشه اولین ها رو با تو تجربه  کرد و سرشار شد ؟ بعدها چقدر دیگه فرصت دارم نزدیک ترین حالات و لحظاتم رو با تو داشته باشم عزیزکم !


تولدی دیگر



امروز روز تولدمه هم تولد من و هم تولد این وبلاگ . اومدم بگم به همین راحتی 37 ساله شدم یه لحظه موندم . نه اصلا هم به این راحتی نبود خیلی هم به سختی 37 ساله شدم !

ولی با همه سختی های راه از اینکه به این دنیا اومدم پشیمون نیستم بالاخره این زندگی و دنیا ارزش یه بار دیدن و تجربه کردن رو داشت . شاید برای همینه که با همه دلخوری هام از روزگاری که بر من گذشت بازم حاضر شدم بچه ای رو به این دنیا بیارم .

تولد امسالم خیلی برام متفاوته یعنی یه احساس خاصی ورای هر سال ! همیشه تولدم برام یه روز ویژه بود و دلم می خواست به ویژه ترین حالت ممکن این روز رو بگذرونم . چه بسا سالهایی که از بابت دید و بازدیدهای نوروزی نمی تونستم به حال خودم بشم ، با خودم خلوت کنم و از مزه مزه کردن روز تولدم لذت ببرم .

ولی امسال داستانش فرق می کنه اونقدر آدم تو این لذت عشق و ایثار و مادرشدن غرق میشه که دیگه به خودش فکر نمی کنه یعنی یه جوری که انگار والاتر از اون حس خودخواهی و در خود فرو رفتن داری به خودت و زندگی  از یه مرتبه و جایگاه دیگه ای نگاه می کنی .

هنوز با قطع و یقین نمی دونم این حبه انگور من دختره یا پسر ولی امیدوارم در هر حال از زندگیش لذت ببره و امیدوارم  حتی بیشتر از من خودش و زندگی کردن رو دوست داشته باشه .

براش آرزوی زندگی بدون جنگ و مبارزه دارم ولی امیدوارم اونقدر قوی باشه که حتی فاتحانه تر از من هر از گاهی برگرده و به تمام نشیب و فرازهای زندگیش لبخند بزنه . 

و امیدوارم همیشه به یادش باشه مهربان خدایی داره که هرگز تنهاش نمیذاره . پروردگار عزیزی که تکیه گاه همه اعتمادهاست .