زنگ تفریح تو دفتر نشستیم یکی از بچه های اول اومده ( توضیح اینکه من اصلا با سال اولی ها کلاس ندارم ) به معلم تاریخشون دفتر خاطره میده میگه : خانوم برام می نویسی ؟ همکارم گفت باشه بعدا که اومدم سر کلاستون .
بچهه رو کرده به من میگه : خانوم بیا شما بنویس !
میگم : من ؟!! من که اصلا معلم شما نیستم و تو رو نمی شناسم .
میگه : عیبی نداره خوب !
میگم : تو اصلا منو می شناسی یا می دونی اسمم چیه ؟
میگه : نه ، اشکالی نداره شاید حالا یه روزی معلممون شدی !
من :