من از اول اصلا دیر شروع کردم . وبلاگ نویسی رو میگم سالها وبگردی کردم و مثل موریانه وبلاگ جویدم. همه ریز و درشت وبلاگنویسا و وبلاگاشونو می شناختم تا همتم ( یا حالا هر چی ) جمع بشه و شروع کنم به نوشتن . بعد خوب به کندی و تنبلی . نه اینکه حرفی برای گفتن نداشتم نه اینکه بلد نباشم بنویسم و نه اینکه های دیگه ... فقط تنبل بودم . خواننده هم کم و بیش داشت به اندازه خودش و به اندازه اینکه من اصلا اهل تبلیغ و زد وبند و لینک بده لینک بگیر و اینا هم نبودم خوب بود بدنبود چرخش می چرخید الحمدلله ! فقط چی ؟ تنبل بودم .
حالا هم هنوز تنبلم نه مثل قبل البته ، ولی چی ؟ هیچی پدرجان وقتی کسی نمی خونه برای چی بنویسم ؟ برای کی ؟ از وقتی از مالزی برگشتم هی این عکسا رو مثل آش عزا گذاشتم جلوم که یه پستی در مورد سفرمون بنویسم ، ولی چی ؟ حسش نیست . انگیزه و دل و دماغ ندارم . باباجان قبول کن ما از گاری وبلاگ نویسی افتادیم بیرون خلاص . همه افتادن تو گودر و هی چیز دست به دست می کنن . یه چند تا سوژه رو کردن تیتر مجلس هر کی میاد یه چیزی میذاره روش و یکی رو چهل تا می کنن و بده بغلی و دِ برو که رفتی . باید اسم در کنی با همین ژانربازیا و گرنه اوتی .
منم گودر می خونم ولی گودرو دوست ندارم . محیطش آدمی مثل منو راضی نمی کنه . من آدم فیووریت بازی ام . من دلم می خواد هنوز لینک به لینک وبلاگ جدید کشف کنم و از کشفیات خوبم لذت ببرم . من دلم حتی برای در و دیوار وبلاگایی که می خوندم تنگ میشه . من دلم میخواد برم ببینم واقعا آدما با پای خودشون اومدن و مطلب خوندن نه اینکه یه پست بیفته تو دست مافیای گودرستان و الکی هی شِر و شِر . بی خیال نمی خواستم گودرآباد رو نقد کنم چون حوصله ندارم الان . اونم خاصیتهای خوبی داره برای خودش مثل صرفه جویی دروقت و اینا . بگذریم فقط می خواستم بگم مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد زیادی لفتش دادم .
پ . ن : حالا یکی نیست بگه حال نداری بنویسی کم غر بزن
دقیقا این نوشته ها وصف حال منه.قبل از شروع به نوشتن وبلاگم دوسال تمام فقط خواننده بودم.الان هم با اینکه مدتهاست که نسبتا مداوم مینویسم ولی چون اهل تبلیغات و کامنت بازی نیستم خواننده زیادی ندارم.نوشته تورو توی گودر که دیدم گفتم بیام خسته نباشید بگم.واینکه یاداوری کنم نوشتن وبلاگ در تنهایی مزایای زیادی داره.یکی اینکه جرات میکنی و حرف دلت رو برای همه میگی.اما خیالت راحته که از این همه ادمهای محدودی ممکنه بشنون و قضاوت کنند
با سلام
والله باز خوش بحال شما که همت کردید و نوشتید من چند سال پیش تصمیم به بلاگ نوشتن کردم و چند تا داتان هم نوشتم و بعد دیگه اینقدر ننوشتم که باطل شد بالکل.
الان هم چند سالی هست گاهی تصمیم میگرم بنویسم کلی هم مطب دارد از روزنوشت و قصه بگیر تا ترجمه حسابداری و یه سری نقد مالیاتی و الخ. اما کو همت.
در مورد گودر و بلاگ و فیس و بوک و الخ هم این لینک رو بخون به نظر من زیباست - راستی باید با قند شکن ببینی این لینک رو- http://sibestaan.malakutonline.org/archives/2010/10/post_833.shtml