هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

بنشینم و صبر پیش گیرم ...

 

 

« همیشه حرفهایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد ».

اینو دکتر شریعتی گفته درست و نادرستشو نمی دونم و البته نمی دونم چقدر هم به حال و هوای الان من ربط داشته باشه ولی همین که اومدم در اینجا رو باز کنم و تار عنکبوت زدایی نمایم ! تو ذهنم جاری شد . 

یه چیزایی رو باید گفت یه چیزایی را هم نه که نباید گفت گفتنش سخته ، درد داره ، مثل همین آفتی که چند روزه گوشه دهنم جا خوش کرده وقتی زبونم میره تو اون حفره دردناکش ، وقتی مدت زیادی دهنم بسته است و تا می خوام باز کنم ورم زجرآورش جیگرمو خراش میده .

آره ای کاش میشد گفت نه اینکه رودربایستی کنم نه ... دردش زیاده ... فقط همین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد