هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

هفت فروردین

با تو من با بهار می رویم

روزها

از بی ثمری روزهای گذشته ام خسته ام  

خسته و داغون و بی حوصله و هر روز بدتر از دیروز  

اینکه همیشه هم میگم فردا  روز دیگریست می دونم که مزخرفی بیش نیست 

فردا هم روزیست مثل دیروز مثل امروز  

 

فقط می شینم به تماشا که  تموم بشه این عمر ،عمری که نام دیگرش بیهودگیست

نظرات 2 + ارسال نظر
آتوسا دوشنبه 23 شهریور 1388 ساعت 13:52

سلام دوست
پست هاتو در فرندفیت دیدم
گیر داره با ف.ی.ل.ت.ر.ش.ک.ن
فکر کردم یک کمی بهتر میشی که نشدی
البته من هم نشدم
باش
خوب باش

نوید جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 17:21

متاسم اینو میگم ولی سعی کن منتظر نباشی اگه دیدی نمیاد توبرو دنبالش . واقعا لذت داره با اراده بودن حتی برای مرگ ٪

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد